برای آشنایی با مفهوم تازه ای مثل اقتصاد مقاومتی لازم است به نظرات کارشناسی و تحلیلهای کارشناسان حوزه اقتصاد توجه ویژه داشت. بر همین اساس نقل قول کوتاهی در این زمینه را ذکر می کنیم:
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور در محل پژوهشگاه صنعت نفت ضمن بازدید از این مرکز با مدیران، پژوهشگران و کارشناسان پژوهشگاه به گفت و گو پرداخت.
وی پس از بازدید از بخش های مختلف، در جمع مدیران و کارشناسان پژوهشگاه صنعت نفت به بازدید چند ماه قبل مقام معظم رهبری از این مرکز اشاره کرد و گفت: بازدید مقام معظم رهبری در انتهای سال گذشته از این پژوهشگاه را به فال نیک گرفته و توجه ایشان به مراکز پژوهشی را باعث بالندگی و رشد پژوهش و علم در کشور می دانم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام سپس ترکیب تخصص و روحیه جهادی را از ویژگی های پژوهشگاه صنعت نفت دانست و گفت: ترکیب تخصص و تعهد همچون دوران دفاع مقدس معجزه آفرین بوده است و اگر هر کدام این ها در ترکیب متناسبی با یکدیگر قرار نگیرد نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
وی با اشاره به اینکه مهم ترین مساله امروز ما اقتصاد مقاومتی است گفت: هدف اقتصاد مقاومتی بازسازی و احیاء اقتصاد ملی است. موجودیت این اقتصاد که ایرانی و اسلامی است باید هر چه بهتر معلوم و مشخص شود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: با تحقق استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی سیاست ملی در انقلاب شکل گرفت و دفاع ملی ما در جنگ تحمیلی احیاء شد، امروز نیز اقتصاد ملی ما هم باید در شرایط تحریم احیاء شود.
رضایی با بیان این که امروز توسعه کشور، با الگوهای محافظه کارانه پیش نمی رود تصریح کرد: تحریم های ظالمانه و تحمیلی برای ملت ما می تواند یک فرصت هم باشد تا علاوه بر خنثی سازی آنها با کمک متخصصین و نخبگان و آحاد مردم، اقتصاد ملی شکوفای ایران اسلامی نیز محقق شود.
وی افزود: این راهی است که باید با اعتماد به مردم و نخبگان و پژوهشگران جامعه طی کنیم و برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید به ظرفیت های مردمی داخل کشور همچون پژوهشکده های معتبر سهم و نقش داده شود.
رضایی به دولتمردان توصیه کرد که بیشتر به امور هدایتی و نظارتی بپردازند و افزود: دولتمردان باید به مردم و نخبگان در کشور هر چه بیشتر اعتماد کنند .
وی در ادامه مدیریت را گمشده اصلی کشور دانست و گفت: در کشور علم و عالم و منابع وجود دارد ولی مدیریتی که به خوبی این ها را ترکیب کرده و با کمترین هزینه بیشترین سود را بدست آورد کمتر داریم که باید به این سمت و همچنین رسیدن به مدیریت یکپارچه، عملیاتی و هوشمند حرکت کنیم.
رضایی در ادامه گفت: اگر ما دیروز قدرت ملی و سیاست ملی را بوجود آوردیم امروز می توانیم تولید ثروت داشته باشیم و من با اطلاع و به جد معتقدم موفقیت ما در اقتصاد ملی می تواند بیشتر از سیاست و دفاع نیز باشد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بر شمردن ویژگی های اقتصاد مقاومتی گفت: این نوع اقتصاد، مردمی است و از ظرفیت های مردم و نخبگان در آن استفاده می شود ضمن این که از دانش فنی دنیا هم در آن استفاده می شود.
چرا در این صحبت ها بر روحیه مقاومت تاکید شده است؟
اقتصاد مقاومتی ادبیاتی است که در مقابله با تحریمهای بینالمللی مطرح شده است. هم اکنون اقتصاد ایران باید بر مبنا و اصول درستی گام نهد تا از این رهگذر بتواند بر تحریمهای بینالمللی فائق آمده و تهدید تحریم را به فرصت تبدیل کند. آن اصول و مبناهایی که اقتصاد ایران باید داشته باشد، ادبیاتی را به نام اقتصاد مقاومتی ایجاد کرده است. سیاستهای پولی و مالی باید در این ادبیات اقتصادی مشخص شده و همواره به این سۆال پاسخ دهیم که از سیاستهایی که انجام میدهیم به دنبال چه میباشیم. برای اینکه متوجه شویم که سیاستهای پولی و مالی و غیره چگونه باید باشد و چه جهتگیری را باید دنبال کند، اول باید شناخت درستی از اقتصاد ایران و مشکل اصلی اقتصاد ایران داشته باشیم. به این معنا که سیاستی با هدفی اجرا میشود ولی بعد مشخص میشود که نه تنها به هدف نرسیدهایم بلکه از آن دور هم شدهایم. لذا در ادبیات اقتصاد مقاومتی اول از همه باید بدانیم مشکل اصلی اقتصاد ایران چیست؟ بعد از آن باید روش درست برخورد با مشکل را شناسایی و آنجاست که میتوانیم از نحوه سیاستهای پولی و مالی و انواع و اقسام سیاستهای دیگر، صحبت بهمیان آوریم.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که مشکل اقتصاد ایران، مشکل طرف عرضه میباشد؛ مشکلی که امروز خودش را در کاهش ظرفیتهای تولیدی، افزایش بیکاری و سوزاندن سرمایههای انسانی( تخصص زدایی به جای تخصص زایی) و انواع واقسام مشکلات دیگر نشان میدهد.
آنچه سبب شده است اقتصاد ایران نتواند تمرکز بر مشکل اصلی خود نماید به یک نوع عدم برنامهریزی یا به عبارت بهتر نوعی سردرگمی مربوط میشود. کسری بودجه دولت خود یک مشکل است، عطش روزافزون تولید به نقدینگی خود یک مشکل است، دلالی و سفتهبازی خود یک مشکل است، ضعیف شدن سیستم بانکی برای اعطای تسهیلات این نیز خود یک مشکل است و مشکل دیگر دریافت نکردن ارز از طریق صادرات نفت و مبادله تهاتری صادرات نفت است، این مشکلات خود چند مشکل دیگر را ایجاد کرده و بر دوام و عمق مشکلات قبلی نیز میافزایند، تورم و بیثباتی و ناامنی زاییده این مشکلات است که بر عمق مشکلات میافزاید، حال در برابر این همه مشکل دولت باید چه کند؟ نرخ ارز را افزایش دهد تا به حساب خود نرخ ارز را تک نرخی کند؟ عرضهی ارز را افزایش دهد تا سفته بازی را کاهش دهد؟ به دنبال پوشش کسری بودجه خویش برآید و از صندوق توسعه ملی و اوراق مشارکت برای درآمدزایی استفاده کند؟ سیاستهای پولی را برگزیند و بانکها را چاق و فربه کند؟ سیاستهای مالی را در اولویت قرار دهد؟ شرکتهای دولتی زیانده را واگذار کند تا هزینههای خود را کاهش دهد؟ برای مبارزه با تورم واردات انجام دهد تا هم به حساب خود گرانی را کنترل کند و هم نیاز به هزینه تراشی برای خود را از طریق حمایت از تولید داخلی از بین برده و دل به درآمدهای گمرکی ببندد؟
اینهاست که سبب میشود اقتصاد ایران هدف خود را گم کند و به جای آنکه روی علت اصلی تمام مشکلات تمرکز کند به نتیجهای که مشکلات ایجاد کرده است سرگرم شود.
در کشور علم و عالم و منابع وجود دارد ولی مدیریتی که به خوبی این ها را ترکیب کرده و با کمترین هزینه بیشترین سود را بدست آورد کمتر داریم که باید به این سمت و همچنین رسیدن به مدیریت یکپارچه، عملیاتی و هوشمند حرکت کنیم
ویژگی اقتصاد مقاومتی باید این باشد که سردرگمی برای همیشه قطع شود و هدف تنها و تنها تولید و تقویت تولید باشد، کسری بودجه میخواهد باشد یا نباشد، سفته بازی میخواهد باشد یا نباشد، دلالی میخواهد باشد یا نباشد، باید علت اصلی مشکلات اقتصاد ایران هدف قرار گیرد. اگر سیاستهای دولت این جهت دهی را برگزیند به راستی بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
قدم بعدی این است که برای رسیدن به این هدفی که دیگر قرار نیست سردرگم شویم، چه باید کرد؟ سیاستهای پولی و افزایش عرضهی پول توسط بانک مرکزی به شدت اشتباه است، چراکه تزریق پول توسط بانک مرکزی یک سیاست کورکورانه است و امروز باید پول را هدایت کرد تا در جایی که نتیجهاش کمک به تولید است، مصرف شود. تزریق کورکورانه پول همان بلایی است که اقتصاد کینز آن را تجربه کرده است، در زمان کینز به دلیل ناامنی پول کنز میشد و امروز به دلیل ناامنی و مهیا بودن بستر تجارت با پول، پول برای تجارت پول کنز میشود، بنابراین باید پول را هدایت کرد تا در جای درست خود خرج شود. لذا سیاستهای مالی بر سیاست پولی مقدم است. حال این سیاستهای مالی باید چگونه باشد؟ دولت باید مخارج خود را در چه بخشهایی افزایش دهد؟ همان طور که دولت کینزی با خرج کردن کالاهای تولیدکنندگان کمک به رهایی اقتصاد خود از رکود کرد، هم اکنون نیز دولت باید از طریق خرید کالاهای دانش بنیان، کمک به توسعه این شرکتها نموده و از سویی مخارج تحقیق و توسعهای خود را برای ارتقای سطح دانش و کمک به انباشت دانش، افزایش دهد.
نتیجهی این سیاستها آن خواهد شد که در به صورت طبیعی فعالیتهای نامولد و ضدمولد از اقتصاد ایران خود را کنار بکشند و از سویی قیمتها و مکانیزم بازار نیز اصلاح شود. اگر اقتصاد ایران در جهت ساختن واقعیت مطلوب حرکت کند، قیمتها نیز به عنوان کاتالیزور، کمک راه شده و کمک به ساختن سریعتر واقعیت مطلوب میکند. ولی اگر قرار باشد از همان شروع کار از قیمتها و بازار کمک خواست، دست به طنابی پوسیده بردهایم که سرانجامش سقوط خواهد بود. قیمتها تنها انعکاس واقعیتها هستند و باید واقعیتها را به سمت مطلوب از طریق سیاستهای مالی هدف دار اصلاح کرد تا از این رهگذر قیمتها نیز علامت دهیهای صحیح خود را آغاز کرده و به صورت طبیعی سفته بازی و فعالیتهای نامولد را از اقتصاد حذف کند. به نظر این اقتصاد، مقاومتی است؛ مقاومت برای رسیدن به هدف و تمرکز بر هدف؛ آن هم در هر شرایطی.
این ایستادگی و تمرکز بر هدف همان طور که با تاکید مقام معظم رهبری مشخص شده است، باید بر پایه توجه به واقعیات و با چاشنی واقع بینی محقق شود. باید امکانات و اهداف را شناخت و با تمام توان در جهت نیل به اهداف حرکت کرد.