ماجرای طبس سال ۱۳۵۹ چه بود و چه گذشت –
تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و به اسارت
گرفتن ۵۳ نفر امریکایی در ۱۳ آبان که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) انقلاب
دوم نامیده شد، یکی از بزرگ ترین اقداماتی بود که پس از پیروزی انقلاب
علیه امریکا انجام پذیرفت.
مهم ترین نتیجه ی این اقدامِ انقلابی و شجاعانه این بود که تمام محرومان
و مستضعفان سراسر جهان که جرأت نفس کشیدن نداشتند و خیال نمی کردند که می
شود با امریکا درافتاد، جرأت پیدا کردند علیه منافع استکباری و ضد انسانی
شیطان بزرگ بپا خیزند. گویاترین تعبیر در این باره فرمایش حضرت امام (ره)
است که فرمودند:
«عمده این است که این خوف هایی که این ها ایجاد کردند در دل ملت ها، این
شکسته شود… ارزش این عمل این است که شکسته شد آن بت بزرگی که برای ملت ها
تراشیده بودند.»
از آنجایی که این عمل شجاعانه و بزرگ حیثیت ابرقدرتی امریکا را زیر سؤال
برد، و ابهت این بت بزرگ شکسته شد، سردمداران کاخ سفید بلافاصله پس از
اطلاع از تسخیر لانه ی جاسوسی، به موازات کوشش های دیپلماتیک، مسأله ی طرح
تجاوز نظامی را در دستور کار خود قرار دادند. برژینسکی که در آن زمان مشاور
امنیت ملی جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا بود، در این باره گفته است:
«اگر چه از ابتدای گروگان گیریِ افرادمان، تا اتخاذ تصمیم نهایی برای
نجات آنها، حدود پنج ماه به طول انجامید، اما برنامه ریزی جهت انجام یک
عملیات نجات، به زودی پس از ماجرا آغاز شد . درست ۲ روز بعد از واقعه،
مرحله ی اول عملیات با تلفنی که من به هارولد براون وزیر دفاع کردم، شروع
گردید. من از او خواستم که به رییس ستاد مشترک ارتش دستور دهد تا یک برنامه
جهت عملیات نجات طرح ریزی کند.»
در
راستای پیاده شدن دستور یاد شده، یک ماه پس از فتح لانه جاسوسی، نود نفر
از کماندوهای امریکایی به ایالت آریزونای امریکا اعزام شدند تا آخرین مرحله
ی تمرین و آموزش خود را تحت شرایط موقعیت مشابه ایران بگذرانند. از سوی
دیگر گروه های ویژه ی سری که برای پشتیبانی و تدارک وسایل تکمیلیِ طرح، در
نظر گرفته شده بودند، مخفیانه وارد ایران شدند و با گروهک های ضد انقلاب
تماس گرفتند.
نظامیان آموزش دیده امریکایی، در اواخر آذرماه ۱۳۵۸ عازم کشور مصر شدند و در پایگاهی در نزدیکی قاهره استقرار یافتند.
برژیسنکی می گوید:
«روز اول آوریل (۲۲ فروردین) جیمی کارتر از من خواستارتشکیل جلسه ی اضطراری
شورای امنیت ملی شد وگفت که به نظر وی زمان اقدام فرا رسیده است.»
کارتر جلسه یاد شده را با این سخنان آغاز کرد:
«به نظرم امکان خلاصی گروگان ها بسیار بعید به نظر می رسد و ما بایستی
حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و
جدول زمانی آن هم تهیه شود.»
و ادامه داد:
«ما باید برای آزادی گروگان ها وارد عمل شویم و عملیات در اولین فرصت ممکن باید آغاز شود.»
رییس ستاد مشترک ارتش ژنرال جونز، تاریخ ۴ اردیبهشت را مناسب ترین زمان شروع عملیات اعلام کرد.
بدین ترتیب غروب روز پنج شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ تعداد شش فروند هواپیمای
۱۳۰-C امریکایی، نود نفر کماندوی این عملیات را که امریکایی ها نام آن را
«نور سبز» یا «دلتا» انتخاب کرده بودند، از قاهره به ناو هواپیمابر نیمیتز
NIMITZ در دریای عمان و نزدیک آب های ایران منتقل کردند.
نیمه شب پنجشنبه ۴ اردیبهشت هواپیماهای مذکور و هشت فروند هلی کوپتر
نفربر از عرشه ی ناو هواپیما برNIMITZبرخاستند و با پرواز در ارتفاع کم،
راهی ایران شدند.
طبق نقشه هواپیماها و هلی کوپترها باید در فرودگاه شماره ی ۱ واقع در
صحرای طبس فرود آیند، سپس هلی کوپترها، کوماندوها را به اطراف تهران منتقل
کنند تا از آنجا با کامیون ها و خودروهایی که از قبل توسط عمال داخلی و
نفوذی امریکا آماده شده بود، به اطراف جاسوسخانه (ساختمان سفارت سابق
امریکا) انتقال یابند.
پس از ورود به حریم ایران اسلامی، یکی از هلی کوپترها در ۱۲۰ کیلومتری
شهر راور کرمان دچار نقص فنی شد و ناگزیر فرود آمد. سرنشینان این هلی کوپتر
به هلی کوپتر دیگری منتقل شدند که پس از طی مسافتی دستگاه هیدرولیک این
هلی کوپتر نیز از کار افتاد، اما توانست خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز
برساند.
در هر صورت، شش فروند هواپیمای ۱۳۰-C و شش فروند هلی کوپتر در محل مورد
نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند. یکی دیگر از هلی کوپترها
در حال سوخت گیری برای اجرای مرحله ی بعدی عملیات، دچار نقص فنی شد. با از
کار افتادن این هلی کوپتر، تمام برنامه های امریکایی ها به هم خورد زیرا با
محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به شش
فروند هلی کوپتر نیاز داشتند. موقعیت به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید
گزارش شد و از رییس جمهور کسب تکلیف شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقب
نشینی را صادر کرد؛ اما سپاه شیطان در چنگال عذاب الهی گرفتار شد. آن هنگام
که امریکایی ها قصد بازگشت کردند، توفانی از شن برخاست، هواپیماها و هلی
کوپترهای امریکایی، در حال برخاستن از زمین دچار مشکل شدند. یک هواپیما و
یک فروند هلی کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند. در اثر حادثه،
هشت تن از امر یکایی ها در آتش عذاب الهی سوختند و بقیه ی پرنده های جنگی
نیز از خاک ایران اسلامی فرار کردند
برژینسکی حالت کارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب نشینی و آتش گرفتن هواپیما و هلی کوپتر امریکایی چنین توصیف کرده است:
«وی سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت. من فوق
العاده دلم برای وی سوخت! همین طور برای کشورم! ساعت ۵:۱۵ (پنج و پانزده
دقیقه) بود که کارتر خبر دیگری مبنی بر برخورد یک هلی کوپتر با یک هواپیمای
۱۳۰-C و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دریافت کرد.این برخورد همراه با
تلفات جانی بوده است. کارتر با شنیدن این خبر به مانند مار زخمی به خود
پیچید و آثار درد و نگرانی بر تمامی صورت او آشکار شد.»
صدور دستور بمباران هلی کوپترهای به جا مانده توسط بنی صدر پس
از فرار امریکایی ها و صدور اعلامیه توسط کاخ سفید مبنی بر شکست عملیات و
این که اسنادی سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است. به دستور
مستقیم بنی صدر که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را داشت، هلی کوپترهای
به جا مانده بمباران شدند و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و
محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران یزد که از هلی کوپترها حفاظت می
کرد، به شهادت رسید.
محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران یزد
بهانه ی بنی صدر برای انهدام هلی کوپترها این بود که امریکایی های
جامانده، فرصت مجدد استفاده از آنها را به دست نیاورند! در حالی که حتی اگر
چنین احتمالی می رفت، باز کردن وسایل و قطعات حساس پروازی کافی بود که
آنها را از پرواز باز دارد.