ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد
عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد
حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد . . .
.
.
.
بر پیکر عالم وجود جان آمد
صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن
یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .
.
.
.
عید قربان زنده دارد یاد قربانگشتگان را
پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را
خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن
معنی بیت و حرم را در شهادت جستوجو کن . . .
.
.
.
عید قربان عیدی که یاد بود خاطره است
خاطره یک پدر و قصه یک پسر
عیدی که یادبود ابراهیم خلیل است
عیدی که قصه ایثار اسماعیل
بیائید به یاد بود بابای ابراهیم به قربان گاه برویم
و الله اکبر را زمزمه کنیم
.
.
.
عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش
بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .
.
.
.
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
.
.
.
شوق دیدار قرار از دل ِ بیمار زدست / هی به تن ، حال ِ دل ِ زار نبینی چه نشست
گفتمش خیز به پا موسم ِ حج ، چون دگران / خانه را سیر تماشا ، دلِ معشوقه پرست
.
.
.
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .
.
.
.
نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟
برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟
.
.
.
عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش!
قربان تو گردم همگی میخندند / عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش . . .
.
.
.
زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم . . .
عیدتان مبارک
.
.
.
خاک عرفات را , آب زمزم را , کوه حرا را , جرات ابراهیم را ,
طاقت اسماعیل را , وصال معشوق را صاحب کعبه نصیبت کند . . .
عیدتان مبارک .
.
.
.
خدایا :موری همصحبت سلیمان ،گوسفندی لایق قربان ،
عنکبوتی محافظ قرآن،سگ اصحاب کهف همنشین انسان !!!
و من ؟؟؟؟؟!!!!!
.
.
.
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»
و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .
.
.
.
عید قربان، جلوهگاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است
و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .
.
.
.
عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد!
.
.
.
مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .
.
.
.
خوشا «ذیالحجه» روز عید قربان
شروع داستان عشق و ایمان . . .
.
.
.
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن . . .
عید قربان مبارک
.
.
.
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
.
.
.
صدای پای عید می آید.
عید قربان عید پاک ترین عیدها است
عید سر سپردگی و بندگی است.
عید بر آمدن انسانی نو
از خاکسترهای خویشتن خویش است.
عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است
که به قرب الهی رسیده اند.
عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است
این عید مبارک
.
.
.
نشانم ده صراط روشنم را / خودم را ، باورم را ، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم / به قربانگاه می آرم «منم» را
.
.
در خانه دل نوشته با خط جلی / کین خانه بنا شد به تولای علی
در داخل این خانه چو نیکو نگری / هم مهر محمد است و هم مهر علی
.
.
از طعنه ی این و آن غمی نیست مرا / جز عالم عشق عالمی نیست مرا
گر دست دهد وصال جان پرور دوست / بر عمر گذشته ماتمی نیست مرا
.
.
خورشید شکفته در غدیر است / علی باران بهار در کویر است علی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست / بر ملک محمدی امیر است علی
.
.
بی ذکر علی صومعه و دیری نیست / کس را پی درک ذات او سیری نیست
گویند که از غیر علی چشم بپوش / هرجا نگرم علی بود ، غیری نیست
.
.
اوصاف علی به هر زبان باید گفت / این ذکر به پیدا و نهان باید گفت
در جشن ولی عهدی مسعود علی / تبریک به صاحب الزمان باید گفت
.
.
باز تابید از افق روزِ درخشانِ غدیر / شد فضا سرشار عطرِ گل ، ز بستان غدیر
موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر / چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیر
.
.
چیست تفسیر غدیر خم ؟ علی / عشق را ، مولا ، عدالت را ، ولی
چیست تفسیر غدیر خم ؟ ولا / رستخیز عشق ، بیعت با خدا
چیست تفسیر غدیر خم ؟ حریم / رو به روی ما ، صراط مستقیم
چیست تفسیر غدیر خم ؟ امید / مژده رحمت به امت ، بوی عید
چیست آیا این غدیر خم ؟ سحر / صبح صادق ، نور لبخند ظفر
چیست آیا ؟ ساقی و ساغر ، شراب / آتشی در جان هستی ، عشق ناب
چیست آیا ؟ خنده فتح المبین / روز اکمال رسالت ، عید دین
چیست آیا ؟ سیب سرخی ناگهان / سهم ما از عشق ، آری عاشقان
.
.
در غدیر خم ، ولایت شد قبول / برد بالا دست مولا را رسول
رفت بالا دست خورشید غدیر / شد امام و مقتدای ما ، امیر
.
.
گفت پیغمبر به یارای سخن / پیک رب العالمین آمد به من
گفت حیدر را خدا این تحفه داد / بر همه خلق جهان فضلش نهاد
.
.
آمد غدیر و شیر خدا شد اماممان / در راه او فدا بنماییم جانمان
عید غدیر آمده بیعت کنیم ما / با وارث غدیر ، امام زمانمان
.
.
یک روز دلم به جشن مولا علی می رفت / در عید غدیرِ خم به صحرا می رفت
هر کوه که در برابر می دیدم / چون دست علی بود که بالا می رفت
.
.
ستاره سحر از صبح انتظار دمید / غدیر از نفس رحمت بهار چکید
گرفت دست قدر ، رایت شفق بر دوش / زمین به حکم قضا آب زندگی نوشید
.
.
ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام / بر تو ای روز امامت از همه امت سلام
از تو محکم شد شریعت ، وز تو نعمت شد تمام / ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام
.
.
از جام و سبو گذشت کارم / وقت خم و نوبت غدیر است
امروز به امر حضرت حق / بر خلق جهان علی (ع) امیر است
.
.
گرفت عهد ز اشیا در دو روز ربّ قدیر / یکی به روز الست و یکی به روز غدیر
گرفت عهد ز ذرّات بر خدایی خویش / نخست روز و دویم روز برخلافت میر
.
.
تعریف علی به گفت و کو ممکن نیست / گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
.
.
شد غدیر خم ، هلا ای عاشقان / میوزد عطر علی از آسمان
.
.
این گفت : بزرگ و نامدار است علی / و آن گفت که : مرد کارزار است علی
اما به حقیقت او نه آن است و نه این / آیینه ی ذات کردگار است علی
.
.
علی در عرش بالا بی نظیر است / علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم / چه عیدی بهتر از عید غدیر است ؟
.
.
اگر هزار نذیر آمد و بشیر آمد / محمّد است که بى مثل و بى نظیر آمد
على ولىّ خدا ، صاحب ولایت بود / على معین رسول آمد و وزیر آمد
به پاس قدمت پیمان ، شه ولایت شد / که مست جام ولا از خم غدیر آمد
على به خدمت اسلام ، فضل سبقت داشت / که پاس خدمت دیرینه ناگزیر آمد
اسیر نَفْس نشد یک نَفَس علىّ ولى / نشد اسیر که بر مومنان امیر آمد
امیر خلق کجا و اسیر نفس کجا ؟ / که سر بلند نشد هر که سر به زیر آمد
على نداد به باطل حقى ز بیت المال / که از حساب و کتاب خدا خبیر آمد
على نخورد غذایى که سیر برخیزد / مگر که سیر خورد آن که نیم سیر آمد
على غنى نشد الا به یمن دولت فقر / که دولتش به طرفدارى فقیر آمد
على ستم نکشید و حقیر ظلم نشد / نشد حقیر که ظالم برش حقیر آمد
على ز مظلمه خلق سخت مى ترسید / که حق به مظلمه خلق سختگیر آمد
درود باد بر آن ملتى که رهبر وى / چنین بلند مقام و چنین خطیر آمد